دوماهگی پسرکم
سلام عزیزمممممممم دوماه میشه که شدی جون و نفس مامان باور کن اصلا نمیفهمم روز و شبم چطور میگذره همه وقتم شده مراقبت از پسر خوشکلم اصلا جز تو انگار هیچ چیز و هیچ کس را نمیخوام توی این ماه اتقاقای زیادی افتاد ولی عزیزم اصلا وقت نکردم که بیام و وبت را بروز کنم و همه را برات تعریف کنم حالا هرچی یادم بود میگم: پارسال محرم نذر کرده بودم ببرمت شیرخوارگان با اینکه هنوز حتی باردار نبودم این نذر را برات کرده بودم که خدا را شکر قسمت شد و بردمت مراسم شیرخوارگان انجا پسر خوبی بودی و اصلا گریه نکردی ... تاسوعا و عاشورا هم بردمت هیئت و کلی اونجا برای سلامتیت دعا کردم بعد از عاشورا هم که بشه همین چند روز پیش بلاخره ولیمه شما را دادیم و کلی مهمون ...
نویسنده :
مامانی
14:31